احسان سبب دوستى و محبت است. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان غنیمتى است. (و سودى است بى ضرر) (غررالحکم ، باب احسان)
انسان نیکو کار ، یارى و کمک شده است و بد کار خوار و پست. (غررالحکم ، باب احسان)
انسان بنده احسان است. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان سر چشمه فضل و برترى است. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان ، مردمان را به بندگى آرد. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان و نیکو کارى بدى را محو مى سازد. (غررالحکم ، باب احسان)
فضیلت و برترى با احسان و نیکو کارى است. (غررالحکم ، باب احسان)
کریم آن کسى است که آغاز به احسان کند (نه این که احسان دیگرى را به احسان پاداش دهد) (غررالحکم ، باب احسان)
(غررالحکم ، باب احسان)10. احسان به بندگى در آورد انسان را.
احسان ، اندوخته و ذخیره اى است ، که شخص کریم او را حیازت کند و به دست آورد. (غررالحکم ، باب احسان)
پاداش دادن احسان را به بدى ، کفران و ناسپاسى است. (غررالحکم ، باب احسان)
بهترین فضیلت ها احسان به کسى است که (نسبت به شما) بدى کرده. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان به شخص بد کار ، دشمن (و دشمنى) را اصلاح کند. (غررالحکم ، باب احسان)
انسان نیکو کار زنده است و گر چه به گورستان منتقل گشته و از این جهان رفته باشد. (غررالحکم ، باب احسان)
نیکو
کار کسى است که احسانش فرا گیر باشد و به همه مردم احسان کند. (نه به گروه خاص و روى غرض و هدف
مخصوصى)
(غررالحکم
، باب احسان)
به دنبال آوردن احسان را به احسان دیگرى (پى در پى احسان کردن) از کمال جود و بخشندگى است. (غررالحکم ، باب احسان)
نیکى کن و دیگران را برده گیر. (غررالحکم ، باب احسان)
نیکى کن و سپاس مردم را بر گیر. (غررالحکم ، باب احسان)
نیکى کن به کسى که مالک او هستى تا نیکى کند به تو آن کس که مالک تو است. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان کن بر هر که خواهى و امیر و فرمانرواى او باش. (غررالحکم ، باب احسان)
احسان کن تا به تو احسان کنند. (غررالحکم ، باب احسان)
به شخص بد کار نیکى کن و اختیار او را در دست گیر. (غررالحکم ، باب احسان)
به کسى که به تو بدى کرده نیکى کن و از کسى که بر تو جنایتى کرده در گذر. (غررالحکم ، باب احسان)
کارهاى نیکوکارانه را غنیمت شمار و عهد و پیمان هاى برادران دینى را رعایت کن. (غررالحکم ، باب احسان)
برترین ایمان (یعنى عمل از روى ایمان) احسان و نیکو کارى است. (غررالحکم ، باب احسان)
برترین گنج ها آزاد مردى است که (در اثر احسان دوست شما شده و) اندوخته و ذخیره اى (براى شما) باشد. (غررالحکم ، باب احسان)
به راستى که مؤمنان نیکوکارانند. (یعنى یکى از نشانه هاى ایمان نیکوکارى است.) (غررالحکم ، باب احسان)
شایسته ترین مردم به احسان کردن (به دیگران) کسى است که خداى تعالى به او احسان کرده و دست هاى او را به توانایى گشوده. (و او را در مال و ثروت توسعه داده است) (غررالحکم ، باب احسان)
به
راستى که نیکى کردن و احسان تو به کسانى که با تو نیرنگ زنند و
نسبت
به تو
حسد ورزند ، بیشتر آنان را خشمگین کند از مشاهده کارهاى بدى که در
برابر
عمل خود
از تو ببینند و از این گذشته احسان تو ایشان را به صلاح نیز دعوت
کند. (و سبب اصلاح آنان
گردد)
(غررالحکم
، باب احسان)
من در احسان کردن به کسى که به او احسان نکرده ام مخیّرم (و آزادم) اما نسبت به کسى که به او احسان کرده ام (در ادامه آن) در گرو آن هستم که احسان به او را به اتمام رسانم ، زیرا اگر به اتمام رساندم ، آن را نگهدارى نموده ام، و اگر احسان را قطع کنم آن را ضایع و تباه ساخته ام و اگر تباه کنم پس چرا (از آغاز) انجام دادم. (غررالحکم ، باب احسان)
به راستى که تو اگر احسان کنى نفس خود را گرامى داشته اى و در حقیقت به نفس خود احسان کرده اى. (غررالحکم ، باب احسان)
آفت (رسیدن به) قدرت احسان نکردن و منع آن است. (غررالحکم ، باب احسان)
به وسیله احسان به بردگى در آید انسان. (غررالحکم ، باب احسان)
با احسان دل ها به اختیار در آید. (غررالحکم ، باب احسان)
با احسان ، آزادگان در اختیار در آیند. (غررالحکم ، باب احسان)
به وسیله احسان و به وسیله پوشاندن گناهان با گذشت از گنهکار ، عظمت و مجد بزرگ گردد. (غررالحکم ، باب احسان)
انکار کردن احسان، انسان را بر زشتى منّت گذاردن مى خواند. (غررالحکم ، باب احسان)
انکار کردن احسان، موجب حرمان و بى بهره ماندن از آن شود. (غررالحکم ، باب احسان)
اساس احسان ، احسان کردن به مؤمنان است. (غررالحکم ، باب احسان)
اساس ایمان احسان کردن به مردمان است. (غررالحکم ، باب احسان)
زکات پیروزى ، احسان و نیکو کارى است. (غررالحکم ، باب احسان)