ازدواج در تشکیل خانواده
پیشینه تاریخی دارد، اجتماع
امروزی که جامعه، ملت، دولت، نفوسکشورها را تشکیل داده
است همه ثمره ازدواجهای دوامدار مشروع و قانونی است
از این سبب میتوان گفت که در اساس، جوامع و دولتها،
خانوادهها قرار داشته و باعث رشد کمی وکیفی شدهاند
.
از این سبب تشکیل فامیل به اساس ازدواج مشروع، مطابق
به قوانین نافذه و شریعت اسلام در جوامع اسلامی جهت
رعایت ارزشهای اخلاقی مانند محبت، تعاون، احسان،
همکاری متقابل، خیر خواهی، پرهیزکاری، و انتقال این
همه ارزشمندیها از نسلی به نسلی مایه سعادت، ترقی و
پیشرفت جوامع میگردد. مطابق به قانون مدنی کشورها به
خصوص قانون مدنی افغانستان، ازدواج عبارت از یک نوع
عقد است که بین زن و مردم به طور رسمی و یا عرفی
انعقاد مییابد. زمانی که بین دو طرف صورت میپذیرد،
جانبین عقد، متقبل یک سلسله مکلفیتها و مسوولیتها
میشوند و در رابطه به عقد که انجام دادهاند ملزم به
رعایت آن میگردند. بر علاوه طرفین عقد، که عبارت از
زن و مرد است، وابستگان نیز در اجرای این عقد دخیل
میباشند مانند والدین طرفین و اقارب نزدیک آنها. عقد
ازدواج یکی از قراردادهای مهم است که به اساس آن
خانواده شکل میگیرد.
با عقد این قرارداد، طرفین قرارداد (زن و شوهر) در
برابر هم مکلف به رعایت مسوولیتهای حقوقی، اخلاقی و
عاطفی میشود.
آیا این مسوولیتها مساوی است؟ در ضمن مسوولیت زن و
شوهر در برابر کودکان شان چگونه خواهد بود؟ مقاله حاضر
همین مسایل را به بحث گرفته است.
بحث اول
حقوق زن بعد از عقد ازدواج
در رابطه به حقوق زن بعد از ازدواج به دو نوع حقوق
تاکید شده است که این دو نوع حقوق عبارت از حقوق مالی
و حقوق غیر مالی میباشد.
حقوق مالی زن که شوهر مکلف به رعایت آن میباشد عبارت
از حق نفقه، حق مهر و حق میراث میباشد، اما حقوق غیر
مالی زن عبارت از آن دسته حقوقی است که سنجش شده
نمیتواند، این نوع حقوق عبارت از برخورد نیک شوهر در
برابر زن، اجازه ملاقات رفت و آمد با والدین و دوستان،
اذیت و آزار نکردن زن، حق تمتع جنسی زن، رعایت عدالت
در میان زنان در صورتیکه چند همسری مطرح باشد.
در مورد برخورد نیک با زن خداوند(ج) در سوره نسا آیه
19 میفرماید: «و عاشروهن بالمعروف فان کرهتمو هن فغنی
ان تکر هوا شیاً و یجعل الله فیه خیر کثیرا»1 ترجمه:
با زنان خویش به طور شایسته و پسندیده معاشرت کنید پس
اگر ایشان مورد قبول و پسند شما واقع نگردند، شاید
چیزی را پسند نکنید و آن را بد بدانید که خداوند(ج) در
آن خوبیهای فراوان را نهفته باشد.
از ترجمه آیه متذکره فهمیده میشود که شوهران در
گفتار، کردار و رفتار خوب با همسران شان از خلق خوش و
رفتار نیک کار بگیرند، اگر کدام عادت از زنان به
شوهران ناپسند واقع گردد باید از صبر و شکیبایی کار
بگیرند، چنانچه حضرت پیغمبر اسلام فرمودهاند: «بهترین
شما آنهای هستند که با زن و فرزندان خود بهترین رفتار
را داشته باشند و من برای خانوادهام از همة شما
بهترم»2.
شوهر نباید مانع دید و باز دید زن از والدین و اقارب
وی شود، بعضاً به نسبت سو تفاهمات و یا رنجش که میان
والدین زن و نزدیکان شوهر صورت میگیرد، شوهر به مشوره
والدین خود مانع رفت و آمد خانم به منزل والدین
میشود. در حالیکه مسایل شخصی نمیتواند حق زن را در
این رابطه محدود نماید، حتا در حالات عاجل و وقوع
مریضیها و حوادث دیگر زن میتواند بدون اجازه شوهر به
خدمت والدین و اقارب بشتابد.
در زندگی خانوادگی زن و مرد شخصیت یکدیگر را تکمیل
میکنند، آسیب و اذیت به هر یک از آنها تاثیر بالای هر
دوی آنها دارد.
شوهر نباید با کلمات زشت و یا لتوکوب همسر خود را که
مادر فرزند وی است مورد اذیت و آزار قرار دهد، زیرا
این عمل از شخصیت و کرامت زن میکاهد و بیاحترامی در
برابر کرامت انسانی او پنداشته میشود. خداوند متعال
میفرماید: «ولا تمسکو هن ضراراً کتعتد و او من یفعل
ذلک فقد ظلم نفسه»3.
ترجمه: تنها به خاطراذیت و آزار آنها را نگاه ندارید و
هر کس چنین کند به راستی به خویشتن ستم میکند.
در مورد ضرر و اذیت مرد نسبت به زن، قانون مدنی
افغانستان در ماده 183 چنین تاکید میورزد: «هر گاه
زوجه از معاشرت زوج ضرری را ادعا کند که تداوم معاشرت
میانآنها غیر ممکن گردد زن میتواند در محکمه حق
مطالبه تفریق نماید»4.
همچنان حدیث مبارک است: «ان تطعمها اذا طمت و آن
تکسوها اذا کسوت و لا تضرب الوجه و لا تقبح و لا تهجر
الا فی البیت»5 یعنی حق زن شما بر شما آن است هرگاه
غذا صرف کنی به وی غذا بدهی و هرگاه لباس پوشیدی به وی
نیز لباس بپوشانی و بر چهره و صورت او سلی نزنی و او
را زشت و قبیح نسازی و از او کناره نگیری و او را ترک
نکنی مگر در خانهات.
یکی از موارد بسیار رعایت عدالت میان زنان است، در
صورتیکه مرد دارای چند همسر باشد باید عدالت را رعایت
کند. خداوند متعال برای کسانی که در بین زنان خود
عدالت کرده نمیتواند فرموده است: «فان خفتم الا
تعیللوا فواحده»6.
اگر نگران آن بودید که نتوانید به عدالت رفتار کنید،
به یک همسر اکتفا کنید.
شوهر موظف به رعایت عدالت مادی و معنوی در حد توان
میان زنان خود میباشد. شوهر نباید یکی از نسبت به
دیگر در غذا، لباس، مسکن ترجیح دهد.
مگر آنچه که نمیتوان مانع آن شد عبارت از تمایل قلبی
و غیر ارادی انسانها است. چنانچه خداوند(ج) در سوره
نسا آیه 129 فرموده است: «شما نتوانید از نظر محبت
قلبی میان زنان عدالت کامل کنید، هر چند همه کوشش و
توان خود را به کار بگیرید. ولی از زنی که با او میانه
خوب ندارید به طور کلی دوری نکنید و او را بلاتکلیف
نسازید، اگر میان خود صفا و صمیمیت را زنده نگه دارید
و پرهیزگاری را پیشه نمایید، خداوند(ج) به راستی
بخشانیده و مهربان است»7.
قانون مدنی افغانستان عقد ازدواج با بیش از یک زن را
در حالات ذیل مجاز میداند:
بحث دوم
مسوولیتهای مالی
بعد از عقد ازدواج، زن دارای سه نوع حقوق مالی از جانب
شوهر میباشد این حقوق عبارت از حق نفقه، حق مهر و حق
میراث است، که شوهر در فراهم آوری این حقوق مسوولیت
دارد.
بناءً تامین حق کار برای زنان و حصول امتیاز و
حقالزحمه کار به استقلالیت اقتصادی شان کمک میکند.
از این رو نفقه زوجه و اطفال همه به دوش زوج و (صلاحیت
داشتن زن در عدم استفاده از دارایی شخصیاش) در نفقه
اعضای فامیل منطق قبلی را که نشستن در منزل و عهدهدار
بودن مطلق شوهر در این زمینه اصل برابری حقوقی زن را
خدشه دار میسازد.
بناءً در شرایط فعلی زنان که از حق کار خویش استفاده
کرده و مالک معاش و دارایی شدهاند بایست در پهلوی
شوهر، به طور قانونی به نفقه اعضای فامیل و تربیه
اولاد، حفاظت از اموال منزل و دارایی خانواده مسوول و
شریک شناخته شود، البته این امر به استحکام پیوندهای
فامیلی و ایجاد خانواده سالم کمک مینماید.
هر چند از لحاظ عرف و عنعنه تا حدی این اشتراک قابل
دید است اما قوانین ما در این زمینه صراحت نداشته و
استنتاجهای فقهی قدیمی باید با شرایط اجتماعی و
سیاسی- حقوقی جوامع در عصر حاضر انطباق داده شود و زن
از انزوا در کنج منزل و غیر مسوول در امور مالی
خانواده، بیرون آورده شود و منحیث یک انسان کامل
الحقوق در امور مادی و معنوی خانواده و اجتماع شناخته
شود.
ماده 119 قانون مدنی در مورد نفقه چنین تذکر داده است:
«هرگاه زوج از ادای نفقه امتناع ورزد و یا تقصیر وی در
آن ثابت گردد، محکمة باصلاحیت، زوج را به ادای نفقه
مکلف میگرداند» از نگاه فقهی نیز تامین نفقه بر زوج
واجب است و این موضوع به اساس آیات و احادیث نیز ثابت
شده است.
چنانچه در آیه 6 سوره طلاق خداوند متعال فرموده است:
«محل سکونت برای زنان آماده سازید، در آنجای که شما در
آن سکونت دارید و به تناسب توان مالی خود. و به ایشان
ضرر نرسانید تا این که مشکلات و تنگ دستی برای شان
وارد آید و اگر آنها حامله بودند پس نفقه بدهید به
ایشان تا زمانی که بنهند حمل خود را»8.
و همچنان حدیث پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) است که
فرمودهاند: «اتقوا الله فی النساء... و لهن علیکم
رزقهن و کسوتهن باالمعروف»9 ای مردم در باره حق زنان
از خداوند متعال بترسید و از ایشان بر شما روزی و لباس
مناسب به وجه پسندیده لازم است. موضوع نفقه در قانون
مدنی افغانستان بسیار به جدیت تاکید شده است حتا در
حالاتی که شوهر حبس و یا غایب باشد، تامین نفقه بر وی
واجب است طبق ماده 110 و 114 قانون مدنی افغانستان
تهیه مسکن بر زوج واجب است و زن حق دارد مسکنی که قابل
زیست باشد از جانب شوهر آماده شود. البته توان مالی
زوج در این قانون در نظر گرفته شده اما اگر مرد دارای
دو زن باشد بودن رضایت آنها نمیتواند زنان را در منزل
واحد نگهدارد. در این صورت رضایت زنان شرط است.
درمورد تادیه مهر آیات متعددی وجود دارد که یکی از این
آیات این است: «و اتو النساء صدقاتهن نحله»10 یعنی
مهرهای زنان را در صورتی که بخشش میباشد به رضایت و
رغبت خویش بپردازید. پرداخت مهر وجیبه شوهر است.
مطابق به سنت پیامبر هر شوهر باید این وجیبه را انجام
دهد. حضرت پیامبر اسلام
هیچ یک از زوجات مطهرات خود را بدون مهر نکاح نکرده
است.
مهر به دو نوع میباشد: مهر مسما و مهر مثل
در مهر مسما اندازه و مقدار آن به رضایت طرفین در
هنگام عقد ازدواج مشخص میشود یعنی هر دو جانب در مورد
مقدار آن موافق میباشد و طرفین میتوانند این مقدار
مشخص شده را ازدیاد بخشند و یا هم تقلیل دهند در این
مورد ماده 102 قانون مدنی چنین تذکر داده است:
در حالات فوق زیادت در مهر تابع شرایط زیر است:
مهر مثل بر عکس مهر مسما، در حین عقد ازدواج مقدار آن
توسط جانبین مشخص نشده بلکه اندازه و مقدار آن بعد از
عقد ازدواج با درنظر داشت مماثلت زوج با زنانیکه از
فامیل پدری او باشد معین و مشخص میگردد.
که زوجه در حالات ذیل مستحق مهر مثل دانسته میشود:
مردیکه با قبول مسوولیت و تامین حقوق مالی و غیر مالی
زن عمل نماید، زن نیز در برابر او مسوولیتهای دارد که
باید متعهد به انجام آن گردد. این مسوولیتها عبارتند
از اطاعت مشروع، تربیت سالم فرزندان، اداره اموال
منزل، محافظت از ثروت و دارایی خانواده، حفظ حیثیت
شوهر، همکاری در منزل، پرستاری از شوهر، سکونت در منزل
شوهر، میباشد. با رعایت مسایل فوقالذکر از جانب زن
در برابر شوهر کانون خانواده مستحکم بوده و زندگی
خانوادگی به صورت درست و خوب به پیش میرود.
زن از اموال شوهر چهارم حصه و هشتم حصه مستحق میراث
شده میتواند هر گاه شوهر از خود فرع مستحق میراث
نداشته باشد یعنی پسر، دختر، نواسه پسری و یا دختر و
پایینتر از آن وجود نداشته باشد، در این صورت، زن
مستحق چهارم حصه میراث از اموال شوهر میگردد. اما اگر
فرع مستحق میراث موجود باشد در این صورت هشتم حصه
اموال متروکه شوهر برای زن به طور ارث داده میشود.
شوهر نیز مستحق میراث از اموال زن میگردد. که این حق
نصف و ربع اموال متروکه زن میباشد. در صورتی که زوجه
فرع مستحق میراث نداشته باشد در این صورت نصف اموال
متروکه به شوهر تعلق میگیرد. اما اگر فرع مستحق میراث
موجود باشد در این صورت چهارم حصه اموال متروکه زوجه
را مستحق شده میتواند.
بحث سوم: مسوولیتهای غیر مالی
بر علاوه مسوولیتهای فردی، زن و شوهر در برابر
یکدیگر، یک سلسله مسوولیتهای مشترک معنویای نیز
دارند که این مسوولیتها عبارتاند از حق استمتاع و
لذت بردن از یکدیگر، توارث میان زن و شوهر، حق حضانت،
ایجاد حرمت مصاحره و از همه مهمتر مسوولیت مشترک زن و
شوهر در قبال تربیه و پرورش سالم فرزندان که حاصل
ازدواج آنها است، میباشد.
مسوولیتهای مشترک باعث سکونت مشترک میشود و هدف از
سکونت مشترک این است که بعد از عقد ازدواج زیستن به
طور جداگانه غیر ممکن است، از نظر حقوقی و اخلاقی زن و
شوهر مکلف به حفظ روابط با یکدیگر و سکونت میباشند.
در این صورت شوهر مکلف است تا زن را به مسکنی که خود
زیست میکند نگهدارد و زن نیز در منزلی که شوهر تدارک
دیده است زندگی نماید، سرکشی زن در زندگی مشترک با
شوهر در منزلی که شوهر تدارک دیده است، یک سلسله اجبار
حقوقی را به بار می آورد.
در مورد این اجبار محاکم کمتر توجه نموده است، اما
اجبار بدنی و جسمی در این موارد مشکل حقوق بشری زن را
مطرح میکند.
به منظور اجبار زن و یا شوهر، محکمه میتواند جریمه
نقدی وضع کند و اگر طرفین از حکم محکمه سرباز میزند
جریمه روزانه بیشتر وضع میگردد، اما این نوع اجبار
موثر به تعهد آنها نخواهد شد.
شوهریکه از پذیرفتن زن در منزل خود امتناع ورزد، ملزم
است که منزل دیگر برای وی تهیه نماید و اگر زن از
زیستن در خانه شوهر امتناع ورزد نفقه وی سلب میشود.
یکی از مسوولیتهای مشترک زن و شوهر عبارت از تربیت
نسل آینده است زن و مرد مشترکاً اداره خانواده را
عهدهدار بوده و هر دو به پرورش اولاد خود مسوولیت
دارند، توجه به صحت، درس، تعلیم، رشد مادی و معنوی
کودکان یکی از مسوولیتهای مشترک والدین است، بر علاوه
در مورد برخورد نسل آینده در برابر مردم و جامعه، و
کنترل آنها در تحکیم روابط با دوستان هم صنفان و رفقای
شان ارتباط به پدر و مادر دارد.
زن و شوهر مکلف اند در صورت مریضی، کودک را به داکتر
ببرند و یا اگر در مکتب مشکلی برایش ایجاد میشود،
باید به او رسیدگی نمایند، مواظبت از اطفال و مواظبت
از همدیگر از مسوولیتهای مشترک زن و شوهر میباشد.
یکی از مسایل مشترک میان زن و شوهر وفاداری به تعهد و
عقد ازدواج است. برقراری روابط مرد و یا زن با شخصی
دیگری خلاف موازین اسلام و قانون موضوعه میباشد و
مجازات آن نیز بر مبنای قانون مشخص است.
آنچه که مایه نگرانی است، بر هم خوردن کانون خانوده،
تاثیر بد آن بالای فرزندان و تاثیر منفی آن در جامعه
میباشد. در نهایت میتوان گفت که خانواده از ناحیه
پیمانشکنی و عدم رعایت تعهد، صدمه بزرگ را متقبل
میشود، و حرمت خانوادهها از هم میپاشد. همسرانی که
از ناحیه پیمان شکنیها متضرر میگردند، میتواند به
عنوان جبران خساره به مراجع عدلی و قضایی مراجعه کند و
طالب جبران خسارات مادی و معنوی از جانب شخصی که تعهد
را رعایت نکرده، شود.
نتیجه
با رعایت قواعد متعددیکه در کشور اسلامی افغانستان
نافذ است و مردان بعد از عقد ازدواج به یک سلسله
تعهداتی که اجرا و تعمیل آنها از واجبات زن و مرد به
حساب میرود، پابند میشود.
حق انسانی زن، مرد را مکلف میسازد تا در برابر وی
برخورد سالم داشته و حقوق مالی و غیر مالی زن را رعایت
کند، و تلاش نماید تا حیثیت و شخصیت زن را مطابق به
قواعد جاری محترم بشمارد. رفتار ناشایست در برابر زن
شخصیت و حیثیت او را صدمه میزند و صدمات روانی باعث
تضعیف روحی وی میگردد، روش ناسالم و زشت بر علاوه
اینکه روان زن را خدشه دار میکند، بالای روان اطفال
که حاصل زندگی مشترک مرد و زن است نیز تاثیرات منفی
میگذارد.
در کشور ما چنین عمل هیچگاهی مؤیده نداشته، در
حالیکه اذیت و صدمه روحی افراد و اشخاص در کشورهای
دیگر مستوجب جبران میباشد.
مسوولیتهای زن و شوهر بعد از عقد ازدواج در قبال
اطفال بسیار مهم است، پدر و مادر هر دو مسوولیت دارند
تا در پرورش و تربیه آنها سهم مساوی داشته باشند. زن
در خانه متوجه مواظبت آنها میباشد و مرد باید در خارج
از منزل توجه نماید تا از تماس فرزندان با اشخاص که
تاثیر منفی بالای اخلاق و تربیه آنها دارد جلوگیری
نماید.
اطاعت مشروع از شوهر به معنای این نیست که از هر امر
نادرست وی اطاعت گردد. ممانعت رفتن به منزل والدین از
جانب شوهر و عدم رعایت این امر از جانب زن کدام مؤیده
قانونی ندارد. در حالات عاجل مانند مریضی اطفال، حوادث
ناگوار، منتظر اجازه شوهر ماندن، الزامی نمیخواهد
زیرا در این صورت جان کسی در خطر است و یاهم واقعه
ناگوار به وجود آمده است، پس این به معنای بیمسوولیتی
بوده نمیتواند.
حفظ حیثیت و کرامت شوهر، خانواده، ناموس، نام و نشان
خانواده شوهر از مسوولیتهایی است که باید زنان به آن
ارج گذارند. تربیه اولاد سالم حفظ دارایی خانواده از
مسوولیتهای طرفین خصوصاً زن است، زیرا با رعایت این
مسوولیتها میتواند زن سالاری را در خانواده رونق داد
و صلاحیتهای قوی سرپرستی از خانواده، اقتصاد خانواده
و فرزندان را به دست آورد.
زنان زیادی وجود دارند که به طور مستقیم در پیشبرد
اقتصاد خانواده سهیم هستند، اما این همه فعالیتها از
جانب مردان نادیده گرفته میشود.