توصیه

شخصى محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد و از ایشان درخواست نمود تا به او توصیه اى بنمایند.
حضرت این گونه توصیه فرمودند:
- من به تو سفارش مى کنم براى خدا شریک قرار ندهى ، اگر چه در آتش ‍ بسوزى و شکنجه ببینى !
پدر و مادرت را نیز اذیت مکن و به آنان نیکى کن ، زنده باشند یا مرده . اگر دستور دهند که از خانواده و زندگیت دست بردارى چنین کن ! و این نشانه ایمان است . آنچه که اضافه دارى در اختیار برادر دینى ات بگذار!
در برخورد با برادر مسلمانت گشاده رو باش !
به مردم اهانت مکن و باران رحمتت را بر آنان ببار!
هر کدام از مسلمانان را دیدار کردى سلام برسان !
مردم را به سوى اسلام دعوت کن !
بدان که هر کارگشایى تو ثواب بنده آزاد کردن را دارد، بنده اى که از فرزندان یعقوب است .
بدان که شراب و تمام مست کننده ها حرامند.  بحارالانوار جلد 77 صفحه 136

اخلاق

به رسول خدا صلى الله علیه و آله خبر دادند که سعد بن معاذ فوت کرده . پیغمبر صلى الله علیه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حرکت کردند. با دستور حضرت - در حالى که خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند.
پس از انجام مراسم غسل و کفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حرکت دادند.
در تشییع جنازه او، پیغمبر صلى الله علیه و آله پابرهنه و بدون عبا حرکت مى کرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزدیکى قبر سعد رسیدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند! سپس با دست مبارک خود، لحد را ساختند و خاک بر او ریختند و در آن خللى دیدند آنرا بر طرف کردند و پس از آن فرمودند:
- من مى دانم این قبر به زودى کهنه و فرسوده خواهد شد، لکن خداوند دوست دارد هر کارى که بنده اش انجام مى دهد محکم باشد.
در این هنگام ، مادر سعد کنار قبر آمد و گفت :
- سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
- مادر سعد! ساکت باش ! با این جزم و یقین از جانب خداوند حرف نزن ! اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مى باشد.
آن گاه از قبرستان برگشتند.
مردم که همراه پیغمبر صلى الله علیه و آله بودند، عرض کردند:
یا رسول الله ! کارهایى که براى سعد انجام دادید نسبت به هیچ کس ‍ دیگرى تاکنون انجام نداده بودید: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشییع فرمودید.
رسول خدا فرمود:
ملائکه نیز بدون عبا و کفش بودند. از آنان پیروى کردم .
عرض کردند:
گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتید!
حضرت فرمود:
چون دستم در دست جبرئیل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم !
عرض کردند:
- یا رسول الله صلى الله علیه و آله بر جنازه سعد نماز خواندید و با دست مبارکتان او را در قبر گذاشتید و قبرش را با دست خود درست کردید، باز مى فرمایید سعد را فشار قبر گرفت ؟
حضرت فرمود:
- آرى ، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همین است !  بحارالانوار جلد 6 صفحه 220 و جلد 22 صفحه 107 و جلد 73 صفحه 298 با کمى تفاوت .

حجاب

امّ سلمه نقل مى کند:
در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله بودم . یکى از همسرانش به نام میمونه نیز آنجا بود. در این هنگام ، ابن امّ مکتوم که نابینا بود به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد. پیامبر صلى الله علیه و آله به من و میمونه فرمود:
- حجاب خود را در برابر ابن مکتوم رعایت کنید!
پرسیدم :
- اى رسول خدا! آیا او نابینا نیست ؟ بنابراین حجاب ما چه معنى دارد؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
- آیا شما نابینا هستید؟ آیا شما او را نمى بینید؟
زنان نیز باید چشمانشان را از نامحرم ببندند.   بحارالانوار جلد 104 صفحه 37

مناجات رسول خدا

رسول خدا صلى الله علیه و آله شبى در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکى مشغول دعا و گریه زارى شد.
امّ سلمه که جاى رسول خدا صلى الله علیه و آله را در رختخوابش ‍ خالى دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلى الله علیه و آله در گوشه خانه ، جاى تاریکى ایستاده و دست به سوى آسمان بلند کرده اند. در حال گریه مى فرمود:
خدایا! آن نعمت هایى که به من مرحمت نموده اى از من نگیر!
مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان !
خدایا! مرا به سوى آن بدیها و مکروههایى که از آنها نجاتم داده اى برنگردان !
خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنى به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتى نگهدار!
در این هنگام ، امّ سلمه در حالى که به شدت مى گریست به جاى خود برگشت . پیامبر صلى الله علیه و آله که صداى گریه ایشان را شنیدند به طرف وى رفتند و علت گریه را جویا شدند.
امّ سلمه گفت :
- یا رسول الله ! گریه شما مرا گریان نموده است ، چرا مى گریید؟ وقتى شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا مى ترسید و از خدا مى خواهید لحظه اى حتى به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس واى بر احوال ما!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
- چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم ، در حالى که حضرت یونس ‍ علیه السلام را خداوند لحظه اى به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمى بایست ! (حضرت یونس به رسالت مبعوث شد و در شهر نینوا به تبلیغ قوم خویش پرداخت مردم حقیقت را از او نپذیرفتند. یونس گمان کرد وظیفه اش به پایان رسیده ، پیش از آنکه فرمان الهى برسد، خشمگین شهرش را ترک نمود و از میان قومش بیرون رفت همچنان راه مى پیمود تا به کنار دریا رسید و در دریا گرفتار شکم ماهى شد یکدفعه به خود آمد که باید صبر و تحمل مى کرد و بدون فرمان خداوند از میان قومش بیرون نمى آمد شاید گوش شنوا و دلى حقیقت پذیرى در میان ایشان پدید مى آمد از این جهت در میان ظلمت ها به مناجات پرداخت و نجاتش را از خداوند منان خواست ، خداوند نیز دعاى یونس را پذیرفت و او را نجات داد. )   بحارالانوار جلد 16 صفحه 217

اخلاص

اخلاص عبارت است از خالص ساختن و پاک سازى قصد از غیر خدا؛ در نتیجه کسى که اطاعت یا عبادت می‌کند، اگر به قصد ریا، یعنى نشان دادن به مردم و کسب قدر و منزلت در نزد آن‌ها عبادت کند، ریاکار مطلق و حتى از ذره‌اى اخلاص بی‌بهره است

ادامه مطلب ...

علم

علم ، عبارت است از درک حقیقت اشیا و شناخت علت وجود آنها ، که همانا از بهترین کمالات و برترین فضایل است ; زیرا علم برگرفته از نام ها و صفات خداوند است و نظام هستى ، به برکت علم ، نظم یافته و هرجا شعاع هستى تابیده به همان اندازه پرتو نور علم هم درخشیده است .

ادامه مطلب ...

فضیلت خاموشی

زبان از نعمت هاى بزرگ الهى و از لطایف صنع بى مثال خداوندیست که با کوچکى اندازه ، هم فایده و هم معصیتش بزرگ است ؛ به طورى که کفر و ایمان ـ که هر دو نهایت طاعت و طغیان آدمى هستند ـ تنها با گواهى زبان آشکار مى شود و این خاصیت در اعضاى دیگر انسان یافت نمى شود .

ادامه مطلب ...

غیرت

غیرت ، کوشش در نگهدارى از دین ، زن ، فرزندان و اموال است و نتیجه شجاعت و توانمندى نفس است و از بهترینِ فضایل و صفات آدمى است . و کسى که این صفت را ندارد از زمره مردان خارج و نام مردان بر او نادرست است.

ادامه مطلب ...

نیکی به پدر و مادر

گرچه عواطف انسانى و مسایل حق شناسى به تنهایى براى رعایت احترام به پدر و مادر کافى است ولى از آنجا اسلام حتى در مسایلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح در مى یابد, سکوت روا نمى دارد بلکه به عنوان تأکید هم که شده در اینگونه موارد دستورات لازم را صادر می‌کند.

ادامه مطلب ...

رازداری

«راز»، به اقتضاى حرمتش باید پنهان و پوشیده بماند و گرنه رازنمى‏شد. در این هیچ تردیدى نیست.

گفته‏اند: غلامى طبق سرپوشیده‏اى بر سر داشت و خاموش وبى‏صدا در راهى مى‏رفت. یکى از افراد، در راه به او برخورد و پرسید:در این طبق چیست؟ غلام چیزى نگفت. آن شخص به اصرار پرسید تابداند زیر آن سرپوش که روى طبق کشیده‏اند چیست؟ غلام گفت:فلانى! اگر قرار بود که همه افراد بدانند در طبق چیست، دیگر سرپوش‏روى آن نمى‏کشیدند!

ادامه مطلب ...