تجمل گرایی در اسلام

مال‌پرستی، یکی از جلوه‌های برجسته دنیاپرستی است و تجمل گرایی نماد بارز مال‌دوستی است.

دنیا زدگی سرآغاز همه زشتی‌هاست. وقتی مال دوستی به اوج ‌رسید و به مال‌پرستی گرایید، عامل بسیاری از لغزش‌ها می‌شود و انسان‌ها را از راه کمال باز می‌دارد.

نگاهی به مخالفان انبیاء ما را به این باور می‌رساند که آنان با به رخ کشیدن ثروت، خود و هوادارانشان را برتر می‌شمردند غافل از این‌که تنها ملاک برتری در اسلام، تقوا، ساده‌ زیستی و همانا روش و منش پارسایان است؛ همان راهی که امامان معصوم(علیهم‌السلام) در صحیفه تاریخ اسلام ترسیم کردند. آنان در برابر وسوسه‌های دنیوی، مردانه ایستادند و هیچ‌گاه تسلیم زر، زور و تزویر نشدند. آنان با این که می‌توانستند هم‌چون دیگران از مواهب دنیا بهره‌مند شوند، ولی چون در جایگاه رهبری و امامت بودند، حتی از ضروریات زندگی نیز گذشتند تا سرمشقی باشند برای آیندگان. متاسفانه در طول تاریخ کسانی که باید چشم بیدار اسلام و پاسدار ارزش‌های اخلاقی باشند و سیره معصومین(علیهم‌السلام) را در پیش گیرند، بی‌صبرانه به ثروت اندوزی و تجمل‌گرایی روی آوردند و راه را از بیراهه باز نشناختند تا بدان جا که به تدریج، مال‌دوستی به دنیا گرایی و دنیا گرایی به شهوت رانی و سودجویی و در نهایت، سست شدن ارزش‌ها انجامیده است.

از این رو، اهل بیت(علیهم‌السلام) همواره خطر وابستگی و دل‌بستگی به مادیات را گوش‌زد کرده و راه کارهای خروج از این تعلق را نیز برشمرده‌اند.

 

 پی‌آمدهای تجمل گرایی
همه می‌دانیم که هر پدیده اجتماعی، آثار و نتایجی را به دنبال خود می‌آورد و در بعضی موارد، بر کنش‌ها و واکنش‌های نسل آینده جامعه نیز تأثیر می‌گذارد و آن را دگرگون می‌سازد. در این بخش می‌کوشیم به پی‌آمدهای منفی تجمل‌گرایی بپردازیم.

گفتنی است زیان‌های تجمل‌گرایی بسیار است که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در کوتاه مدت یا دراز مدت در جامعه بر جای خواهد ماند. اینک با در نظر گرفتن آیات قرآن کریم و سخنان امامان معصوم(علیهم‌السلام) و اشاره به برخی رخدادهای تاریخی در این زمینه، مهم‌ترین آفت‌ها و پی‌آمدهای منفی این پدیده را بر خواهیم شمرد.
 
۱ـ تباهی سرمایه‌های مادی
تجمل‌گرایی سبب می‌شود فرد بیشتر از آن چه تولید می‌کند، مصرف کند. بدین ترتیب، در سطح وسیع‌تر، جامعه‌أی که به کج راهه تجمل‌طلبی گام نهاده است، جامعه‌أی مصرف زده خواهد بود؛ یعنی با مصرف شدن بیشتر منابع و امکانات آن، دیگر در تولید و سرمایه‌گذاری قدرت کافی نخواهد داشت.

باید دانست اسلام از گرایش فطری بشر به زیبایی آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدوده شریعت و عقل مورد تأیید قرار می‌دهد، ولی فراتر از این محدوده را نهی کرده است؛ زیرا هدر دادن ثروت و اموال برای امور واهی مانند تجمل‌گرایی مجاز نیست. امام رضا(علیه‌السلام) در روایتی فرموده است:

«ان الله یبغض القیل و القال و اضاعه المال و اکثره السؤال»

 خداوند قیل و قال (گفتار بیهوده) و تباه سازی اموال و درخاست کردن فراوان را دوست نمی‌دارد.[۱]

تباه کردن و تضییع اموال که در این روایت بدان تصریح شده است، مفهوم و گستردگی ویژه‌أی دارد. به همین دلیل، هرگونه تباهی، نابودی و فساد در اموال را دربرمی‌گیرد.

تباهی و تضییع ممکن است در اثر عوامل زیر پدید آید، اسراف کاری، مصرف بیش از اندازه، پرداختن به تجملات، ناآگاهی، نبود تخصص و مهارت در مدیریت مالی، بی‌توجهی به مسایل زندگی گرایش به صوفی منشی، سهل انگاری در به کارگیری اموال و امثال آن. چنین پدیده‌أی به تباهی سرمایه‌های زندگی، اختلال در انجام دادن مسؤولیت‌های خانوادگی و اجتماعی و تزلزل در حرکت معنوی انسان انجامد؛ زیرا سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و شرایط طبیعی صورت می‌گیرد. در حدیث مشهور نبوی آمده است: «... فلولا الخبز ما صلینا و لا صمنا...»

اگر نان نباشد؛ نه می‌توانیم نماز بخوانیم و نه می‌‌توانیم روزه بگیریم».[۲]

قرآن کریم نیز درباره حفظ امال و تباه نکردن آن می‌فرماید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً »

اموال خود را که خدا آن را مایه پایداری و برپا بودن شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید.

خداوند در جمله « الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً»می‌فرماید قوام زندگانی و اجتماعتان به سرمایه‌های شما است و بدون آن نمی‌توانید کمر راست کنید. پس آن را به دست سفیهان نسپارید.

از این تعبیر، اهمیتی که اسلام برای مال و حفظ آن قایل است، به خوبی روشن می‌شود.

 

۲ـ زمینه‌سازی برای گناهان

تجمل‌گرایی، زمینه را برای انجام بسیاری از گناهان مانند: غرور، حسد، طمع، شهوت پرستی و کینه‌توزی آماده می‌سازد. خدای متعال می‌فرماید:

«همانا بدانید که زندگانی دنیا، بازیچه و سرگرمی کودکانه است و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن بر مال و فرزندان است... دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست».[۳]

آدمی هنگام سرگرم شدن به تجملات با بسیاری از وسوسه‌های شیطانی رو به رو می‌شود.

اسلام، مصرف هر کالایی را به انگیزه‌های فخرفروشی و خودنمایی به دیگران یا برای رقابت و چشم و هم چشمی، ناپسند می‌داند. داشتن چنین انگیزه‌هایی در مصرف تا آنجا محکوم است که پیشوایان الهی، مردم را از مصداق‌های پیش پا افتاده و ساده آن نیز نهی کرده‌اند.

امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) در تفسیر آیه ۸۳ سوره قصص

« تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا »[۴]

 آن خانه آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که نمی‌خواهند در زمین برتری جویی و تبه‌کاری کنند.

فرموده است: اگر کسی از این که بند کفش او بهتر از بند کفش دوستش باشد، خرسند شود، داخل عنوان این آیه می‌شود. (او از کسانی به شمار می‌رود که خواهان برتری‌اند).[۵]

در روایت دیگری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است: «هر کس لباسی بپوشد و در آن اظهار بزرگی کند، خداوند به وسیله آن او را از لب دوزخ فرو می‌کشد و او همراه قارون خواهد بود».[۶]

این دو روایت، افرادی را دربرمی‌گیرد که به انگیزه تفاخر یا تجمل، چنین کنند.

 

۳ـ گسترش فقر در جامعه
بی‌توجهی به میانه‌روی در دخل و خرج زندگی و پرداختن به تجملات، زمینه‌های پیدایش فقر را فراهم می‌آورد. در یک زندگی اقتصادی و سالم، درآمد شخص یا جامعه از هزینه آن کمتر نیست یا دست کم با آن برابر است.

امام علی(علیه‌السلام) درباره اندازه نگه‌داشتن خرج زندگی و زیاده روی در مصرف می‌فرماید: اندازه نگه‌داشتن در معیشت، سبب فقر و نیازمندی انسان می‌شود.[۷]

چه بسیارند افرادی که با رنج و زحمت، اشرافی گری پیشه می‌کنند و به زیاده روی در مصرف روی می‌آورند. چنین افرادی پس از مدتی به سبب این زیاده‌روی و ترک اندازه در معیشت، محتاج دیگران گشته، به فقر مبتلا می‌شوند.

امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) برای جلوگیری از پدید آمدن چنین وضعیتی می‌فرماید: «خدای سبحان، روزی فقیران را در مال و توانگری قرار داده است. پس هر جا بینوایی گرسنه است، حق او در سفره رنگین اغنیا است و خدای متعال از توانگران بازخواست خواهد کرد».[۸]

امام صادق(علیه‌السلام) نیز در این باره می‌فرماید: «... مردم فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمی‌شوند مگر به دلیل گناهان و ستم‌کاری توانگران».[۹]

۴ـ تبدیل ارزش به ضد ارزش
تبدیل باورها و ارزش‌های دینی و مذهبی به ضد ارزش، یکی دیگر از پی‌آمدهای تجمل‌گرایی است. با گسترش تجمل‌گرایی، ارزش‌هایی که دین بر آن تأکید کرده و هر انسان عاقلی آن را می‌پذیرد و حتی تجربه پیشینیان آن را به اثبات رسانده و در تار و پود جامعه دینی و مذهبی، ریشه دوانده است، دستخوش نابودی می‌شود و به عنوان ضد ارزش قلمداد می‌گردد. در جامعه‌أی که تمام تلاش اعضای آن، دست‌یابی به تجملات بی‌حد و حصر باشد، دیگر مفاهیمی چون زهد، قناعت، انفاق وایثار هیچ جایگاهی نخواهد داشت؛ زیرا همه این ارزش‌ها مخالف خاست و میل آنان است و هیچ کدام برای آن‌ها ارشی ندارند. تجمل پرستی در میل درونی انسان به اندوختن مال و زینت‌های مادی ریشه دارد. خداوند در قرآن می‌فرماید:
«موسی(علیه‌السلام) گفت: پروردگار ما! تو فرعون و اشراف وابسته او را در زندگی دنیا، زیور و دارایی داده‌ای که با آن، مردمان ما را از راه تو گمراه کنند. خدایا! دارایی آنان را نابود ساز».[۱۰]

امام رضا(علیه‌السلام) درباره این گونه افراد فرموده است: «مال دنیا جمع نمی‌شود مگر با پنج خصلت، بخل بسیار و آرزوهای دراز و چیرگی آزمندی (برانسان) و ترک صله رحم (و رسیدگی به بستگان تنگ دست) و دنیا پرستی و فراموش کردن آخرت».[۱۱]

 

۵ـ کاهش معنویت در جامعه
انسان در جهان مادی از آغاز آفرینش تا زمان مرگ، با طبیعت و بسیاری از عناثر مادی، ارتباط مستقیم دارد. از این رو، نسبت به جهان مادی، گونه‌ای انس و الفت پیدا می‌کند و در پرتو این ارتباط نزدیک، از لذت‌های مادی و طبیعی این جهان بهره‌مند می‌شود تا جایی که به این حیات مادی و طبیعی، عشق و علاقه می‌ورزد. بسیاری از انسان‌ها بر اثر شدت علاقه، هدف اصلی از آفرینش این جهان و خویشتن را به فراموشی می‌سپارند و به هیچ  قیمتی حاضر نیستند ذره‌ای از این لذت‌های مادی را از دست بدهند.

تجمل گرایانی که فریفته و دلباخته تجمل شده  از امور معنوی فاصله گرفته‌اند، نمونه این دسته از انسان‌ها هستند. حال هر قدر افراد بیشتری در یک جامعه چنین بینشی داشته باشند، به همان نسبت، افول معنوی در سطح وسیعی از جامعه گسترش می‌یابد. این موضوع از نظر تاریخی نیز قابل بررسی است. پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) خلفا در خلافت و رهبری جامعه اسلامی از سیره و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فاصله گرفتند. همین امر سبب شد معنویت در جامعه اسلامی رنگ ببازد و آثار سوء آن که دامن گیر جامعه اسلامی شده، تاکنون نیز جوامع اسلامی را رها نکرده است. خداوند درباره این تجمل پرستان و دوستداران زیبایی‌های دنیوی می‌فرماید: «کسانی که [فریفته زخارف و زینت‌های دنیوی شده‌اند و] زندگی این دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند [و نفس خود را از پیروی سنت خدا و تدین به دین او باز می‌دارند] و مردم را نیز از راه خدا منصرف می‌کنند و در پی آن هستند که برای سنت و دین خدا، کجی پیدا کنند [تا دشمنی خود را موجه جلوه دهند و مردم را راضی کنند تا به هر سنتی از سنت‌های اجتماعی و بشری، هر قدر هم خرافی باشد، عمل کنند و به این وسیله] ضلالت برای آنان مسجل و حتمی می‌گردد».[۱۲]

خداوند درباره این مرحله فرموده  است: « أُوْلَـئِکَ فِی ضَلاَلٍ بَعِیدٍ».[۱۳]

 

۶ـ از بین رفتن آرامش واقعی
از بین رفتن رفاه و آرامش حقیقی افراد، دیگر پی‌آمد تجمل‌گرایی است که خسارت‌های بسیاری هم چون تزلزل در نظام خانوادگی و روابط اجتماعی را به همراه دارد. فرد تجمل‌گرا همیشه در پی مد و تهیه امکانات و وسایلی است که از تازگی برخوردار باشند. از این رو، در جریان تغییر مد و تکاپو برای تغییر دادن وسایل زندگی و لوازم زندگی همواره در تنش و اضطراب روحی به سر می‌برد. افزون بر آن، حرص دست‌یابی به چنین امور تجملی و آمال و آرزوهای طولانی تمام وجود او را فرا می‌گیرد و سبب می‌شود غمی جان‌کاه، او را به شدت بیازارد.

حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «مال [دوستی] اهداف عالی انسانی را فاسد و آرزوهای طولانی را زیاد می‌کند».[۱۴]

این سخن عام است، ولی نظر به این که تجمل‌گرایان در شمار مال‌دوستان‌اند، تجمل‌پرستان را نیز در برمی‌گیرد. ایشان در جای دیگر فرموده است: «کسی که قلبش از محبت دنیا پر شود، سه چیز با قلب او آمیخته می‌گردد: رنجی که رهایش نمی‌کند، حرصی که ترکش نمی‌کند و آرزویی که به آن نمی‌رسد».[۱۵]

انسان آگاه و هوشمند از فرجام چنین افرادی عبرت می‌گیرد و زندگی خود را براساس آموزه‌های دین مبین اسلام طرح ریزی می‌کند و این سخن امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) را با تمام وجود می‌پذیرد که فرمود: «اگر صلاح در نفس را می‌خواهی، بر تو لازم است که به میانه روی و قناعت و ساده زیستی رفتار کنی».[۱۶]

هم‌چنین از نظر اجتماعی، فرد تجمل‌گرا افزون بر مشکلات روحی و روانی که خود بدان گرفتار است، دیگران را نیز به میدان رقابت بیهوده برای افزایش مصرف‌گرایی می‌کشاند و جامعه را دچار کشمکش‌ها و تضاد درونی و اخلاقی می‌گرداند. صفات زشتی هم چون، حسد، کینه، طمع و خشم در منش، گفتار و کردار آنان تأثیر می‌گذارد و روابط خانوادگی و اجتماعی آنان را به پرخاشگری و آشوب و اختلاف تبدیل می‌سازد. به طور کلی، افراد تجمل‌گرا، موجوداتی مغرور و متکبرند که همواره در پی برتری جویی و به استضعاف کشاندن و تحقیر دیگران هستند.

 

۷ـ ناتوانی در انجام وظیفه

از نظر دین مبین اسلام، هر مسلمان در جامعه اسلامی، در برابر خود و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، وظایفی بر عهده دارد. البته این وظایف بسته به شرایط متفاوت، تفاوت پیدا می‌کند. اگر شماری از اعضای این جامعه به تجملات گرایی سرگرم شوند، خواه نا خواه از وظایف خود در بعضی موارد باز می‌مانند و به خود و دیگران آسیب می‌رساند.

تجمل‌پرستانی که اسیر زنجیرهای مادیات گشته‌اند، در انجام وظایف دچار کوتاهی می‌شوند؛ زیرا پرداختن انسان به امور فرعی، او را از توجه به امور مهم وی در زندگی فردی و اجتماعی باز می‌دارد.

در حقیقت، سستی فرد تجمل پرست در انجام وظایف، در از دست دادن بینش حقیقی وی برای درک آن وظیفه ریشه دارد که آن نیز پی‌آمد طبیعی علاقه‌مندی کورکورانه به مادیات است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «کسی که به دنیا عشق و علاقه بورزد و آرزهای طولانی برای خود بپروراند، خدا قلب او را کور می‌کند به هر انداز‌ه‌ای که نسبت به دنیا علاقه بورزد».[۱۷]

 

۸ـ فراموشی یاد خدا و قیامت

غفلت  یکی دیگر از پی‌آمدهای تجمل‌گرایی است که انسان را از هستی بخش خود، جدا و به امور پست و حقیر، سرگرم و وابسته می‌کند. انسان یا جامعه تجمل‌گرا به دلیل دل سپردن به سرگرمی‌های ساختگی و روزانه زندگی مادی، از مبدأ و مقصد خود غافل می‌شود و خدا و آخرت را فراموش می‌کند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غَافِلُونَ»

آنان تنها ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند و از آخرت بی‌خبرند.[۱۸]

مجموعه‌ای از سرگرمی‌ها و لذت‌های زودگذر و خواب‌ها و خیال‌ها تمام برداشت آنان را از زندگی دنیایی تشکیل می‌دهد و همین سطحی نگری، آنان را از مسیر و هدف اصلی گمراه می‌کند و به سقوط می‌کشاند. اگر آنان، باطن زندگی دنیا و زرق و برق‌های آنان را می‌دانستند، می‌توانستند به راحتی آخرت را بشناسند؛ زیرا اندکی دقت در این زندگی زودگذر نشان می‌دهد نشان می‌دهد که این دوره حتما مرحله‌ای از یک مسیر بزرگ است. همان‌گونه که دقت در زندگی دوران جنینی نشان می‌دهد که این دوره، هدف نهایی این زندگی نیست، بلکه مرحله‌ای مقدماتی برای نشان دادن زندگی گسترده پیش رو است.

در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «بزرگ‌ترین فساد این است که انسان به غفلت از خدا راضی شود. این فساد از طولانی بودن آرزو و حرص و کبر پدید می‌آید. هم‌چنان که خداوند عزوجل در داستان قارون خبر داده است آن‌جا که فرمود: آرزوی فساد در زمین نکن؛ همانا خداوند مفسدان را دوست ندارد. این خصلت‌ها در وجود و اعتقاد قارون بود و اصل ا ین خصلت‌ها (ناشی) از دوستی (زیاد) دنیاست و جمع‌ آن‌ها... .»[۱۹]

هم‌چنین امام سجاد(علیه‌السلام) از خداوند درخواست می‌کند: «خدایا آن مال و ثروتی را که برای من اوهام ایجاد کند یا به گناه انجامد، از من دور کن».[۲۰]

 

۹ـ ورشکستگی و بدهکاری

بیشتر و رشکستگی‌ها و بدهکاری‌های اقتصادی به دلیل رعایت نکردن میانه‌روی در دخل و خرج است. تجمل‌پرستانی که دل در هوا و هوس دنیایی دارند، زمانی به خود می‌آیند که کار از کار گذشته و دیگر راهی برای بازگشت‌شان باقی نمانده است. کم نیستند کسانی که با دست دراز کردن به طرف دیگران قرض از این و آن می‌کوشند زندگی ساده و معمولی خود را به پای زندگی اشراف و اعیان برسانند. به همین دلیل، ناچار می‌شوند همه سرمایه‌های خود را در این دنیا به بهای ناچیز، قربانی تجمل‌پرستی کنند.

دل‌های تشنه‌ای که در حسرت جرعه‌ای از سراب تجملات، به قناعت و میانه‌روی پشت کنند، روز به روز بدهکارتر می‌شوند و تا پایان عمر احساس بی‌نیازی نخواهند کرد.

امام کاظم(علیه‌السلام) می‌فرماید: «کسی که میانه‌روی داشته باشد و قناعت کند، نعمت‌ها (و اموال) خود را از دست نخواهد داد. در مقابل، کسی که اسراف و تبذیر کند، نعمت‌ها را از دست می‌دهد (و محتاج دیگران می‌شود)».[۲۱]

 

۱۰ـ رویارویی با حق و حقیقت

انسانی که به دنیا وابسته است و از ساده زیستی به تجملات روی آورد، کم‌کم احساس بی‌نیازی می‌کند؛ زیرا همه چیز را فراهم شده و در دسترس می‌بیند. بدین‌گونه است که حتی این انسان احساس بی‌نیازی، او را رویاروی حق قرار می‌دهد و چنان روحیه خودخواهی و غرور بر او چیره می‌شود. که جز خود نمی‌تواند کس و چیز دیگری را قبول داشته باشد و با قدرت تمام با آن می‌ستیزد. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «ما در هیچ شهر و دیاری، پیامبری انذار کننده نفرستادیم مگر این که مترفین آنان (همان کسانی که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آن چه شما فرستاده شده‌اید، کافر هستیم».[۲۲]

مترفون در این آیه، جمع مترف از ماده «ترف» به معنی تنعم است. مترف به کسی می‌گویند که فزونی نعمت و زندگی سرشار از رفاه، او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیان‌گری واداشته است.[۲۳]

مترفان طغیان‌گر و غافل معمولا در صف نخست مخالفان پیامبران بودند؛ زیرا آموزه‌های پیامبران الهی، مزاحم کام‌جویی‌ها و هوس‌رانی‌های آنان بود. هم‌چنین پیامبران از حقوق محرومانی دفاع می‌کردند که مترفان با غصب حقوق آنان توانسته بودند به این زندگی پر زرق و برق و تجملاتی برسند. افزون بر آن، این گروه همیشه برای پاسداری از مال و ثروت‌شان، قدرت حکومت را یدک می‌کشیدند. در حالی که پیامبران در برابر این کار نیز می‌ایستادند. به همین دلیل، آنان بی‌درنگ به مبارزه برمی‌خاستند. گفتنی است این گروه روی حکم و آموزه خاصی انگشت نمی‌گذاشتند، بلکه می‌گفتند ما به تمام آن‌چه شما بدان برانگیخته شده‌اید، کافریم و حتی یک گام نیز با شما همراه نیستیم. این سخن بهترین دلیل برای لجاجت و عنادورزی آنان در برابر حق بود.

 

۱۱ـ عذاب الهی

یکی دیگر از پی‌آمدهای سوء تجمل‌گرایی عذاب دردناک خداوند در فردای قیامت است که دامن‌گیر تجمل‌پرستان خواهد شد؛ زیرا قیامت، سرای حساب رسی به تک تک اعمال بندگان خدا خواهد بود و در برابر هر عملی که بندگان انجام داده باشند، ثواب یا عقابی داده خواهد شد.

از همین رو، بزرگان و اولیای دین همواره مسلمانان را نسبت به در اختیار داشتن مالی بیش از اندازه نیاز برحذر داشته‌اند؛ زیرا ممکن است نتوانند آن گونه که شایسته است، حق آن را به جا آورند.

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: هر ساختمانی که بیش از احتیاج باشد، در روز قیامت بر دوش صاحبش خواهد بود.»[۲۴]

این سخن بدان معناست  که خدا در فردای قیامت درباره این کار از او حساب و کتاب پس خواهد گرفت و در واقع، وی با این کارها بار گناهانش را سنگین‌تر کرده است.

در روایتی که امام کاظم(علیه‌السلام) از پدرانش و آنان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کرده‌اند، چنین می‌خوانیم: «هر چه بنده‌ای خود را به سلطان ستم‌کار نزدیک‌ و نزدیک‌تر کند، از خداوند دور و دورتر شده است و هر چه مال و ثروتش بیشتر شود، حساب و کتابش نزد خداوند سخت‌تر می‌شود».[۲۵]

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز به ابن مسعود می‌فرماید: «ای ابن مسعود! پس از من، اقوامی می‌آیند که طعام‌های پاکیزه و رنگارنگ را می‌خورند... و خانه‌ها و کاخ‌هایی بنا می‌کنند و مساجد را به زیور آلات تزیین می‌کنند. تمام همت آنان برای دنیا است که به آن دل بسته و اعتماد کرده‌اند. شرف آنان به درهم‌ها و دینارهاست و تلاش‌شان برای شکم است. آنان  بدترین بدها هستند که فتنه‌ از آنان برمی‌خیزد و به خودشان برمی‌گردد»[۲۶].

اگر به این سخنان خوب دقت کنیم، درخواهیم یافت که یک دسته از این اقوامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از وجود آنان خبر داده است، تجمل‌گرایان هستند که در زندگی خود هدفی جز دنیا ندارند.

--------------------------------------------------------------------------------
 
[۱] - تحف العقول: ص ۳۲۶.

[۲] - فروع کافی: ج ۵، ص ۷۳.

[۳] - سوره حدید، آیه ۲۰.

[۴] - سوره قصص، آیه ۸۳.

[۵] - تفسیر نورالثقلین: ج ۴، ص ۱۴۴، حدیث ۱۲۴.

[۶] - مکارم الاخلاق: ص ۴۹۵، فی ذکری مناهی النبی(صلی الله علیه و آله).

[۷] - بحارالانوار: ج ۷۱، ص ۳۴۷.

[۸] - نهج البلاغه: حکمت ۳۲۸.

[۹] - وسائل الشیعه: ج ۹، ص ۱۲.

[۱۰] - سوره یونس، آیه ۸۸.

[۱۱] - عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام): ج ۱، ص ۲۷۶.

[۱۲] - سوره ابراهیم، آیه ۳.

[۱۳] - المیزان: ج ۱۲، ص ۱۴.

[۱۴] - غرر الحکم و درر الکلم: ج ۱، ص ۳۷۴.

[۱۵] - همان: ج ۵، ص ۳۵۹.

[۱۶] - غرر الحکم و درر الکلم: ج ۳، ص ۱۹۲.

[۱۷] - تحف العقول: ص ۴۸.

[۱۸] - سوره روم، آیه ۷.

[۱۹] - سفینه البحار: ج ۲، ص ۳۶۱.

[۲۰] - صحیفه سجادیهه: ص ۱۵۴. و کان من رعائئه فی المعونه.

[۲۱] - الحیاه: ج ۴، ص ۲۳۵.

[۲۲] - سوره سبا، آیه ۳۴.

[۲۳] - لسان العرب: ج ۹، ص ۱۷.

[۲۴] - مکارم الاخلاق: ص ۱۲۷.

[۲۵] - سفینه البحار: ج ۲، ص ۳۴۷.

[۲۶] - الحیاه: ج ۳، ص ۲۹۴.
نظرات 2 + ارسال نظر
mahdi پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.mahdikolbadi.com

اصلا کار آمد نبود

محسن شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 12:17 ب.ظ

بسیار عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد