زندگینامه شیخ مرتضی انصاری

رویاى صادق
مادر شیخ قبل از تولد وى شبى حضرت امام صادق (علیه‌لسلام) را درعالم رؤیا می‌بیند که قرآنى طلاکارى شده به او داد. معبرین خوابش را و عطاى امام را به فرزندى صالح وبلند مرتبه تعبیر کردند و چنین شد که جهان تشیع مفتخر به وجود این شخصیت گردید که از نسل جابر عبدالله انصاری، فرزندى پا به عرصه گیتى بگذارد که استمرار بخش خط ولایت و امامت باشد.

متوفاى ۱۲۹۸ ق.

نیاکان و پدران شیخ انصارى
در یکى از محله‌هاى شهر دزفول که نامش محله مشایخ انصار و در شمال غربى بقعه معروف «سبز قبا» واقع است. گروهى که اکثر آنها فقیه و اهل علم و عمل‌اند زندگى می‌کنند و از آنجایى که جد بزرگ این خاندان جابر بن عبدالله انصارى (۱۶-۷۸ ق. و بعضى سال وفات وى را ۹۸ ق. ذکر کرده‌اند) آنها را جابرى انصارى می‌گویند. جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصارى از مردم مدینه و از طایفه خزرج و از اصحاب بزرگ رسول الله (صلى الله علیه و آله) بوده است. عبدالله پدر جابر از بزرگان قبیله خزرج و از نخستین مسمانان مدینه است و در بیعت عقبه شرکت نموده و از کسانى بوده که سوگند خوردند پس از مهاجرت پیامبر به مدینه جان و مال خود را فداى آن حضرت کنند عبدالله در غزوه بدر و احد شرکت کرد و در احد از سربازانى بود که محافظت دره نزدیک به میدان جنگ به ایشان سپرده شده بود، در اواخر جنگ که به سود مسلمانان بود بسیارى از یارانش دره را براى جمع‌ آورى غنایم ترک نمودند، عبدالله و فرمانده دسته و چند نفر دیگر بر جاى ماندند و سپس که جنگ مغلوب شد، گرفتار حمله قریش گردید و در راه انجام وظیفه شهید شدند.

جابر بن عبدالله از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ۱۴۵۰ حدیث نقل کرده است و اولین کسى است که قبر حضرت امام حسین (علیه‌السلام) را چهل روز پس از شهادتش زیارت کرده و در این موقع نابینا نبوده است ، در بعضى منابع آمده است که در زمان زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) جابر نابینا بوده است.

 

پدر و مادر شیخ
پدر شیخ  به نام محمد امین از علماى پرهیزکار و از زمره احیاگران دین مقدس اسلام بوده است و در سال ۱۲۴۸ ق. خاکیان را بدرود گفته است. مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصارى است. وى از زنان پرهیزگار عصر خود و از زنان متعبده بوده و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرده و چون در اواخر  عمر نابینا شده بود شیخ مقدمات تهجد وى را فراهم می‌کردحتى آب وضویش را در موقع احتیاج گرم می‌کرد. این بانوى مکرمه به سال ۱۲۷۹ ق. در نجف اشرف از دنیا رفت و شیخ درغم فقدان مادر بسیار متأثر و غمناک شد و گریه کرد.

 

تحصیلات شیخ در ایران
وى از دوران صباوت، عشق تحصیل و فراگیرى معارف جاودانه و حیاتبخش اسلام را داشت و با جدیت بسیارتا نیمه شب به مطالعه و تألیف دروس خود همت می‌گمارد.

مرتضى ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دانشوران دزفول سپرى کرد و فقه و اصول و دوره سطح را خدمت شیخ حسین انصارى (عموزاده‌اش) که از فقهاى سپید نام دزفول بود تلمذ نمود.

 

تحصیلات در عتبات
شیخ در سال ۱۲۳۲ ق. به همراه پدرش به عتبات – کربلا و نجف – جهت تکمیل دروس و ترقى اندیشه‌هایش رهسپار شد.

شیخ محمد امین در کربلا به محضر سید محمد مجاهد – که از فقهاى بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه کربلا را داشت رسید. پس از معرفى خود ، سید مجاهد احوال استاد نخستین خود – شیخ حسین انصارى را که زمانى با هم در درس پدرش سید على طباطبایى – صاحب ریاض – حاضر مى شدند و با یکدیگر دوست و همدرس بودند پرسید. شیخ محمد امین گفت: ایشان برادر زاده من است و اکنون مشغول تدریس فقه و اصول و تربیت طلاب است. سید مجاهد بر احترام آنها بیفزود و فرمود: به جز زیارت معصومین (علیهم‌السلام) مقصود دیگرى نیز دارید؟ شیخ محمد امین پاسخ داد: فرزندم را براى استفاده از محضر مبارک آورده و به شیخ مرتضى که در آخر مجلس نشسته بود، اشاره کرد، سید نگاهى خاص به شیخ کرد! زیرا کمتر کسى در سنین ۱۸ سالگى می‌توانست از محضر درس استاد و فقیهى فرزانه چون او استفاده کند، لذا براى آزمایش معلومات فقهى طلبه جوان مسأله‌اى پیش آورد و گفت: شنیده‌ام برادرم شیخ حسین در دزفول نماز جمعه می‌خواند. در حالى که بسیارى از فقهاى شیعه اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت ولى عصر (عج) جایز نمی‌دانند. دراین موقع شیخ مرتضى دلایلى در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت بیاورد که سید مجاهد از تقریر دلیل‌ها و بیان مطلب او شگفت زده شد و به شیخ محمد امین رو کرد و گفت: این جوان نبوغ ذاتى دارد، او را به صاحب این قبه – اشاره کرد به بارگاه امام حسین (علیه السلام) – بسپارید.

شیخ محمد امین به دزفول بازگشت و فرزندش براى ادامه تحصیل در کربلا بماند.

شیخ مرتضى چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنى سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد. در سال چهارم، عده‌اى از مردم دزفول که به زیارت کربلا آمده بودند، به وى گفتند: پدرت شوق دیدار تو را دارد.

 

بازگشت به وطن
شیخ به اتفاق همشهریانش به زادگاهش دزفول بازگشت اما بیش از یک سال نتوانست در دزفول بماند شوق تحصیل او را در سال ۱۲۳۷ ق. بار دیگر به عتبات کشاند. وى در مجلس درس شیخ موسى فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء شرکت کرد و پس از دو سال مجدداً به دزفول بازگشت.

 

تألیفات شیخ انصارى
آثار قلمى این فقیه فرزانه – که به دست مبارک خود و با خطى زیبا پیرامون موضوعات مختلف تألیف شده است و بعضى از آنها در زمان حیات شیخ در چند نوبت به قطع رحلى چاپ سنگى شده‌اند به شرح ذیل است:

۱ـ کتاب رسائل: این کتاب در علم اصول فقه است و به دلیل محتوایى تازه و بدیع به فرائد الاصول معروف شده است و در ۴۰۰ صفحه به قطع رحلى چاپ سنگى و منتشر شده است.

۲ـ کتاب المکاسب: این اثر در خصوص مسائل کسب و تجارت است . مطالب این کتاب علمى و استدلالى با تحقیقات و پژوهش میدانى و جامع در رد و ابرام نظرات دانشوران و فقها گذشته است و هر دو اثر فوق از کتب درسى رایج در حوزه‌هاى علمیه تشیع است.

۳- کتاب الصلاه : این اثر گرانسنگ – که در مورد مسائل نماز است به صورت علمی و بسیار دقیق و ممستدل بحث کرده است. این کتاب ۴۲۷ صفحه ای به قطح رحلی در سال ۱۳۰۵ ق. چاپ سنگی و منتشر شده است.

۴- کتاب الطهاره: این کتاب در ۵۴۸ صفحه به قطع رحلی در سال ۱۳۱۷ ق. چاپ سنگی و منتشر شده است.

بازگشت مجدد شیخ به نجف اشرف
شیخ پس از مسافرت به شهر‌هاى مختلف دوباره در سال ۱۲۴۹ ق. وارد نجف اشرف شد و از محضر شیخ على فرزند کاشف الغطاء بهره برد. شیخ على روزى به شیخ جعفر شوشترى فرمود: «تو گمان مدار که شیخ مرتضى براى استفاده بردن در مجلس ما حاضر می‌گردد، بلکه شنیده در خانواده‌هاى علمى ، تحقیقاتى هست که او براى بدست آوردن آنها در این محضر حضور بهم می‌رساند و الا او دیگر احتیاجى به خواندن درس ندارد.

 

اداره حوزه نجف
شیخ انصارى پس از شیخ على کاشف الغطاء و برادرش شیخ حسن کاشف الغطاء و همچنین شیخ محمد حسن صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ ق. به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وى تقلید می‌کردند.

 

وضع ظاهر شیخ
شیخ از حیث قد مایل به طول و رخسارش سرخ و نمکین، بدنش نحیف و چشمانش ضعیف و محاسنش را با حنا رنگ می‌بست، بر سر عمامه بزرگى از کرباس و به تن قبایى سفید رنگ از جنس کرباس و عبایى سرخ رنگ از جنس پشم به دوش .

 

صفات پسندیده شیخ
شیخ داراى همت بلند، اخلاقى نیکو، زهد و تقواى بی‌نظیر، استادى بی‌بدیل، پدرى مهربان، مربى دلسوز بود. میرزا حبیب الله رشتى گفته است: «شیخ سه چیز ممتاز داشت: علم، ریاست، تقوا ، ریاست را به میرزا محمد حسین شیرازی، علم را به من و تقوا را با خود به قبر برد.»

 

وفات شیخ
شیخ انصارى هیجدهم جمادى الثانى سال ۱۲۸۱ ق. پس از ۶۷ سال عمر با برکت اما پر  زحمت در نجف اشرف به بیمارى اسهال، دار فانى را وداع گفت. چون شیخ از دنیا رفت شیخ راضى على بیک. یکى از شاگردان صاحب جواهر، ملا محمد طالقانی، مولى على محمد طالقانى و مولى على محمد خوئى او را غسل دادند و حاج سید على شوشترى بر جنازه‌اش نماز خواند و در حجره‌اى متصل به باب قبله صحن مجلل امیرالمؤمنین على (علیه‌السلام) مدفون گردید.

در فوت شیخ ماده تاریخهایى گفته شده از جمله برادرش شیخ منصور در تاریخ ولادت و فوتش سروده:

ز غیب آمده تاریخ حیات و ممات      «غدیر» عام تولد «فراغ» عام وفات[۱]

--------------------------------------------------------------------------------
 
[۱] - زندگانى و شخصیت شیخ انصاری: تألیف مرتضى انصاری: ص ۱۷۲ چاپ کنگره جهانى بزرگداشت دویستمین سال تولد شیخ انصارى (ره) .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد